۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

اسلام و تناقض

داشتم امروز مثل همیشه به موضوع اسلام آری یا خیر فکر می‏کردم. تو فکرهایم به این مسئله رسیدم که چرا هر موقع سوال می‏شود که چرا درقرآن یا اسلام مسایل را به صورت داستان و افسانه توضیح داده ویا چرا به جای توضیح منطقی و علمی، با توسل به جزا و کیفر و بهشت و جهنم و هزار و یک مثال سطحی و دور از منطق سعی در اثبات حقانیت خودش داشته است؟جواب می‏شنویم که خوب آن زمان نمی‏د برای مردم نادان و بی‏سواد آن دوران به صورت علمی مسائل را بیان کرد.چون فهم و درک آنها خیلی پایین بوده است.حالا این سوال برایم پیش آمد: اگر اینطور است و خداوند می‏دانست که بشر روزی انقدر پیشرفت می‏کند و درک و شعورش بالا می‏رود که دیگر نمی‏تواند با زور و تو سری اورا وادار به کاری کند چرا گفت محمد خاتم پیامبران است و اسلام کاملترین دین آسمانی است و با فرستادن آن حجت را بر شما تمام کردم! آیا خداوند هم در آن زمان فهم و شعورش کمتر بوده است؟یا اینکه محمد خاتم پیامبران است کذب محض است و یک شایعه ‏ی بزرگ؟
چطور ممکن است دینی که برای انسانهای عصر جاهلیت مناسب بوده است امروز می‏تواند پاسخگوی نیازهای بشر دانش‏آموخته امروز باشد؟
اگر خداوند تصمیم داشت کاملترین سرمشق و تکلیف را برای بنده هایش بفرستد چرا نخواست به جای وعده های دروغین و ننگین(حوریان بهشتی) انسانها را با علم و دانش آشنا کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر