داشتم امروز مثل همیشه به موضوع اسلام آری یا خیر فکر میکردم. تو فکرهایم به این مسئله رسیدم که چرا هر موقع سوال میشود که چرا درقرآن یا اسلام مسایل را به صورت داستان و افسانه توضیح داده ویا چرا به جای توضیح منطقی و علمی، با توسل به جزا و کیفر و بهشت و جهنم و هزار و یک مثال سطحی و دور از منطق سعی در اثبات حقانیت خودش داشته است؟جواب میشنویم که خوب آن زمان نمیشد برای مردم نادان و بیسواد آن دوران به صورت علمی مسائل را بیان کرد.چون فهم و درک آنها خیلی پایین بوده است.حالا این سوال برایم پیش آمد: اگر اینطور است و خداوند میدانست که بشر روزی انقدر پیشرفت میکند و درک و شعورش بالا میرود که دیگر نمیتواند با زور و تو سری اورا وادار به کاری کند چرا گفت محمد خاتم پیامبران است و اسلام کاملترین دین آسمانی است و با فرستادن آن حجت را بر شما تمام کردم! آیا خداوند هم در آن زمان فهم و شعورش کمتر بوده است؟یا اینکه محمد خاتم پیامبران است کذب محض است و یک شایعه ی بزرگ؟
چطور ممکن است دینی که برای انسانهای عصر جاهلیت مناسب بوده است امروز میتواند پاسخگوی نیازهای بشر دانشآموخته امروز باشد؟
اگر خداوند تصمیم داشت کاملترین سرمشق و تکلیف را برای بنده هایش بفرستد چرا نخواست به جای وعده های دروغین و ننگین(حوریان بهشتی) انسانها را با علم و دانش آشنا کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر